الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
از عشق بپرسید، که با یار چه کردند؟
با آن قد و بالای سپیدار، چه کردند
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
با ذكر یا كریم همه یاكریمها
خواندند با تو یا علی و یا عظیمها
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...