تماشا کن تکان شانهها را
حکایت کن غم پروانهها را
داغ تو در سراچۀ قلبم چه میکند؟
در این فضای کم غم عالم چه میکند؟
ای کاش غیر غصۀ تو غم نداشتیم
ماهی به غیر ماه محرم نداشتیم
یک عمر دلم غصۀ مولا خوردهست
تا حکم شهادت من امضا خوردهست
کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد
محفل اشک برای تو فراهم باشد
سرسبزی ما از چمن عاشوراست
در نای شهیدان، سخن عاشوراست
از حریم کعبه آهنگ سفر داریم ما
مقصدی بالاتر از این در نظر داریم ما
هم تو هستی مقابل چشمم
هم غمت کرده دل به دل منزل
به کربلای تو یک کاروان دل آوردم
امانتی که تو دادی به منزل آوردم
ز نینوای تو رفتم چو نی، نوا کردم
چنان که بادیهها را چو نینوا کردم