هر زمانی که شهیدی به وطن میآید
گل پرپر شده در خاطر من میآید
بیمرگ سواران شب حادثههایید
خورشیدنگاهید و در آفاق رهایید
حرف تو به شعر ناب پهلو زده است
آرامش تو به آب پهلو زده است
دست مرا گرفت شبیه برادری
گفتم سلام، گفت سلام معطری
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت