سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
چو بر گاه عزّت نشستی امیرا
رأیت نعیماً و مُلکاً کبیرا
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
قد قامت تو کلام عاشورا بود
آمیخته با قیام عاشورا بود
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
او ماند که در کنار زینب باشد