او خستهترین پرندهها را
در گرمی ظهر سایه میداد
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
با داغ مادرش غم دختر شروع شد
او هرچه درد دید، از آن «در» شروع شد
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست
صبوری به پای تو سر میگذارد
غمت داغها بر جگر میگذارد
وقتی سکوت سبز تو تفسیر میشود
چون عطرِ عشق، نام تو تکثیر میشود