ای عشق! کاری کن که درماندند درمانها
برگرد و برگردان حقیقت را به ایمانها
شبنشینانِ فلک چشم ترش را دیدند
همهشب راز و نیاز سحرش را دیدند
صبوری به پای تو سر میگذارد
غمت داغها بر جگر میگذارد
وقتی سکوت سبز تو تفسیر میشود
چون عطرِ عشق، نام تو تکثیر میشود
این زن که از برابر طوفان گذشته بود
عمرش کنار حضرت باران گذشته بود