یاد تو گرفته قلبها را در بر
ماییم و درود بر تو ای پیغمبر
ای حضرت خورشید بلاگردانت
ای ماه و ستاره عاشق و حیرانت
خورشید که بوسه بر رخ خاور زد
در سینه دلش مثل پرستو پر زد
هر کس که شود پاک سرشت از اینجاست
تعیین مسیر سرنوشت، از اینجاست
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
یک لحظه به فکر هستی خویش نبود
دنیاطلب و عافیتاندیش نبود
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
از جوش مَلَک در این حرم هنگامهست
اینجاست که هر فرشته، گلگون جامهست
حُسنت، به هزار جلوه آراسته است
زیباییات از رونق مه کاسته است
چشم تو نوازشگر و مهرافروز است
در عمق نگاه تو غمی جانسوز است