میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی