اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
آخر ای مردم! ما هم عتباتی داریم
کربلایی داریم، آب فراتی داریم
بر سر درِ آسمانیِ این خانه
دیدم مَلَکی نشسته چون پروانه
هر گاه که یاس خانه را میبویم
از شعر نشان مرقدت میجویم
به تمنای طلوع تو جهان، چشم به راه
به امید قدمت، کون و مکان چشم به راه