نوزده سال مثل برق گذشت
نوزده سال از نیامدنت
از مکه خبر آمده داغ است خبرها
باید برسانند پدرها به پسرها
حرف تو به شعر ناب پهلو زده است
آرامش تو به آب پهلو زده است
دیر آمدم... دیر آمدم... در داشت میسوخت
هیأت، میان «وای مادر» داشت میسوخت
میان خاک سر از آسمان در آوردیم
چقدر قمری بیآشیان در آوردیم