ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
سر نهادیم به سودای کسی کاین سر از اوست
نه همین سر که تن و جان و جهان یکسر از اوست...
فرخنده پیکریست که سر در هوای توست
فرخندهتر سریست که بر خاک پای توست
گر بسوزیم به آتش همه گویند سزاست
در خور جورم و از فضل توام چشم عطاست
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
رساندهام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته
سیلاب میشویم و به دریا نمیرسیم
پرواز میکنیم و به بالا نمیرسیم