صبح طلوع زهرۀ زهرا رسیده است
پایان ظلمت شب یلدا رسیده است
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سهشنبه شب قم شروع شد
زهرا گذشت و خاطرههایش هنوز هست
در مسجد مدینه، صدایش هنوز هست
از آتشی که در حرمش شعلهور شدهست
شهر مدینه از غم زهرا خبر شدهست
تا سر به روی تربت زهرا گذاشتیم
چون لاله، داغ بر دل صحرا گذاشتیم