وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
شبنشینانِ فلک چشم ترش را دیدند
همهشب راز و نیاز سحرش را دیدند
عمری به جز مرور عطش سر نکردهایم
جز با شرابِ دشنه گلو تر نکردهایم
این زن که از برابر طوفان گذشته بود
عمرش کنار حضرت باران گذشته بود