غریبِ در وطن، میسوخت آن شب
درون خویشتن، میسوخت آن شب
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد
بر سینه نشست و از وفاداران شد
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت