ما بیتو تا دنیاست دنیایی نداریم
چون سنگ خاموشیم و غوغایی نداریم
این حنجره این باغ صدا را نفروشید
این پنجره این خاطرهها را نفروشید
بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما
نه بر لب، بلکه در دل گل کند لبخندهای ما
بیتو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بیخورشیدند
بیمرگ سواران شب حادثههایید
خورشیدنگاهید و در آفاق رهایید
گرفته درد ز چشمم دوباره خواب گران را
مرور میکنم امشب غم تمام جهان را
بیزارم از آن حنجره کو زارت خواند
چون لاله عزیز بودی و خوارت خواند
رسید جمعهٔ آخر سلام قدس شریف
سلام قبلهٔ صبر و قیام، قدس شریف
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
دنیاست در تلاطم و طوفان کران کران
خشم و خشونت و غم کشتار بیامان
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت