امشب شهادتنامۀ عشاق امضا میشود
فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا میشود
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
پرده برمیدارد امشب، آفتاب از نیزهها
میدمد یک آسمان خورشید ناب از نیزهها
این روزها پر از تبِ مولا کجاییام
اما هنوز کوفهای از بیوفاییام
سر به دریای غمها فرو میکنم
گوهر خویش را جستجو میکنم