گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
خبر این بود که یک سرو رشید آوردند
استخوانهای تو را در شب عید آوردند
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند