با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
پیشانیات
از میان دیوار میدرخشد
به گونۀ ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
گفتم به گل عارض تو کار ندارد؛
دیدم که حیایی شررِ نار ندارد