تابید بر زمین
نوری از آسمان
آن را که ز دردِ دینش افسونی هست
در یاد حسین، داغ مدفونی هست
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم