این عطر دلانگیز که از راه رسیده
بخشیده طراوات به دل و نور به دیده
با داغ مادرش غم دختر شروع شد
او هرچه درد دید، از آن «در» شروع شد
دوباره پر شده از عطر گیسویت شبستانم
دوباره عطر گیسویت؛ چقدر امشب پریشانم
دوباره عطر گل یاس در حرم پیچید
و قلبها شده روشن در آستانۀ عید