عید آمد و ما حواسمان تازه نشد
از اصل نشد اساسمان تازه نشد
اسفندِ امسالین چرا پَر، وا نکردی؟
پرواز در این ماهِ بیپروا نکردی
زبان به مدح گشودن اگرچه آسان نیست
تو راست آن همه خوبی که جای کتمان نیست
سالی گذشت، باز نیامد وَ عید شد
گیسوی مادر از غم بابا سپید شد
گل و ترانه و لبخند میرسد از راه
بهار، سرخوش و خرسند میرسد از راه
فرق مادر شهید
با تمام مادران دیگر زمین
باید به دنبال صدایی در خودم باشم
در جستجوی کربلایی در خودم باشم
روزههایم اگرچه معیوب است
رمضان است و حال من خوب است