پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
وقتی تو نیستی، نه هستهای ما
چونان که بایدند، نه بایدها...
طلوع میکند آن آفتاب پنهانی
ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی
ما را به حال خود بگذارید و بگذرید
از خیل رفتگان بشمارید و بگذرید
ای آنکه فراتر از حضور نوری!
با این همه کی ز دیدهام مستوری؟!
چشمها پرسش بیپاسخ حیرانیها
دستها تشنهٔ تقسیم فراوانیها