روزی که ز دریای لبش دُر میرفت
نهر کلماتش از عطش پُر میرفت
دلتنگی همیشۀ بابا علی علی!
سردارِ لشکر من تنها علی علی!
چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید
آن جمله چو بر زبان مولا جوشید
از نای زمانه نعرهٔ «لا» جوشید