به همین زودی از این دشت سپیدار بروید
یا لثارات حسین از لب نیزار بروید
سلمان! تو نیستی و ابوذر نمانده است
عمار نیست، مالک اشتر نمانده است
با خودش میبرد این قافله را سر به کجاها
و به دنبال خودش این همه لشکر به کجاها
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
دلی كه خانۀ مولا شود حرم گردد
كز احترام علی كعبه محترم گردد
هر سو شعاع گنبد ماه تمام توست
در کوه و در درخت، شکوه قیام توست
کیست این مردی که رو در روی دنیا ایستاده؟
در دل دریای دشمن بیمحابا ایستاده؟
آتش چقدر رنگ پریدهست در تنور
امشب مگر سپیده دمیدهست در تنور؟
آگه چو شد از حالت بیماری او
دامن به کمر بست پیِ یاری او