اراده کن که جهانی به شوق راه بیفتد
به سینۀ همه، آن شور دلبخواه بیفتد
ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
شگفتا راه عشق است این، که مرد جاده میخواهد
حریفی پاکباز و امتحان پسداده میخواهد
از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی
با پرچم سیاه به همراه هیأتی
بگو چه بود اگر خواب یا خیال نبود؟!
که روح سرکش من در زمان حال نبود
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست