آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
آشفته كن ای غم، دل طوفانی ما را
انكار كن ای كفر، مسلمانی ما را
عمریست بیقرار، به سر میبریم ما
بر این قرار تا نفس آخریم ما
بال پرواز گشایید که پرها باقیست
بعد از این، باز سفر، باز سفرها باقیست
ما همه از تبار سلمانیم
با علی ماندهایم و میمانیم
غسل در خون زده احرام تماشا بستند
قامت دل به نمازی خوش و زیبا بستند