ابرهای سیاه میگریند
باز باران و باز هم باران
دو گنبد کوچک، دو حرم را دیدم
دو دُرِّ یتیم همقَسَم را دیدم
دلی داشت تقدیم دنیا نکرد
به دریا زد، این پا و آن پا نکرد
پیکار علیه ظالمان پیشهٔ ماست
جان در ره دوست دادن اندیشهٔ ماست
پرپر شدید، باغ در این غم عزا گرفت
پرپر شدید و باز دل غنچهها گرفت