حاج قاسم سلام! آمدهام،
با خودت راهی نجف بشوم
الهی به شور قیام حسین
به فریاد سرخ و پیام حسین
ببین بغداد را و جوشش زیباترین حس را
خروش جاننثاران «ابومهدی مهندس» را
از کشتهاش هم بترسید، این مرد پایان ندارد
مُلکی که او دارد امروز، حتی سلیمان ندارد
سفر کردند سرداران عاشق
به روی شانۀ یاران عاشق
دل جام بلی ز روی میل از تو گرفت
تأثیر، ستارهٔ سهیل از تو گرفت
باز در سوگ عزیزی اشکها همرنگ خون شد
وسعت محراب چون باغ شقایق لالهگون شد
مرا مبین که چنین آب رفته لبخندم
هنوز غرقهٔ امواج سرد اروندم