با اینکه دم از خطبه و تفسیر زدی
در لشکر ابن سعد شمشیر زدی
گمان بردی نوای نای و بانگ تار و چنگ است این
تو در خواب و خیال بزمی و... شیپور جنگ است این
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
به این آتش برس، هیزم مهیا کن، مهیاتر
گلستانیم ما، در آتش نمرود، زیباتر