با اینکه دم از خطبه و تفسیر زدی
در لشکر ابن سعد شمشیر زدی
آن صدایی که مرا سوی تماشا میخواند
از فراموشیِ امروز به فردا میخواند
هنوز طرز نگاهش به آسمان تازهست
دو بال مشرقیاش با اُفق هماندازهست
ای خوانده سرود عشق را با لب ما
وی روح دمیده در تن مکتب ما
مفتاح اجابت دعایش، خواندند
سرچشمۀ رحمت خدایش، خواندند
گمان بردی نوای نای و بانگ تار و چنگ است این
تو در خواب و خیال بزمی و... شیپور جنگ است این