آن صدایی که مرا سوی تماشا میخواند
از فراموشیِ امروز به فردا میخواند
یا علی گفتم همه درها به رویم باز شد
یا علی گفتم، چه شیرین شعر من آغاز شد
رحمت باران اگر سیل است یا موج بلاست
هرچه هست از قامت ناساز بیاندام ماست
بسیار بار آب گذر کرد از سرش
شیراز ماند و چشمۀ الله اکبرش
به روی آب میبینم ورقهای گلستان را
به طوفان میدهد سیلاب، مشق «باز باران» را
مولای ما نمونۀ دیگر نداشتهست
اعجاز خلقت است و برابر نداشتهست
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
مفتاح اجابت دعایش، خواندند
سرچشمۀ رحمت خدایش، خواندند