از آغاز محرم تا به پایان صفر باران
نشسته بر نگاه اشکریز ما عزاداران
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
خورشید به قدر غم تو سوزان نیست
این قصّۀ جانگداز را پایان نیست
شاید تو خواستی غزلی را که نذر توست
اینگونه زخمخورده و بیسر بیاورم