خواست لختی شکسته بنویسد
به خودش گفت با چه ترکیبی
در روايات ناب معصومين، در احادیث نغز اهل ولا
شرح نورانی مفاخرهایست، آیه آیه تمام نور هدی
کاش من هم به لطف مذهب نور
تا مقام حضور میرفتم
الغرض! فیض خاص گشت تمام
سهم ما باز، فیض عام شده است
ای که عمریست راه پیمایی
به سوی دیده هم ز دل راهیست
وقت پرواز آسمان شده بود
گوئیا آخر جهان شده بود
روزههایم اگرچه معیوب است
رمضان است و حال من خوب است
باز گویا هوای دل ابریست
باز درهای آسمان باز است
گفت: آمد دلم به جان، گفتم
از چه؟ گفت: از غمِ زمان، گفتم
ماه عشق است ماه عشّاق است
ماه دلهای مست و مشتاق است
ای شکوهت فراتر از باور
ای مقامت فراتر از ادراک
گر نگاهی به ما كند زهرا
دردها را دوا كند زهرا
گر علی دل، قرار او زهراست
ور علی گل، بهار او زهراست
صبح شور آفرین میلادت
لحظهها چون فرشتگان شادند
هیچ کس تا ابد نمیفهمد
شب آن زن چگونه سر شده بود
ساز غم گر ترانهای میداشت
آتش دل، زبانهای میداشت