شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

دیدۀ حق‌بین

به آهی می‌توان از خود برآوردن جهانی را
که یک رهبر به منزل می‌رساند کاروانی را...

ز پاس هیچ دل غافل مشو در عالم وحدت
که دارد در بغل هر غنچه این‌جا گل‌سِتانی را...

ندارد شِکوه از اوضاع مردم، دیدۀ حق‌بین
به یوسف می‌توان بخشید جُرم کاروانی را...

اگر در خواب بی‌هوشی نباشد گوش‌ها «صائب»
به حرفی می‌توان تقریر کردن داستانی را