دوباره فتنه شد و مردم امتحان دادند
و باز درس بزرگی به دشمنان دادند
تو آمدی و بهشت برین مکه شدی
امان آمنه بودی امین مکه شدی
کنار پنجرهفولاد، گریه مغتنم است
در این حریم برای تو گریه محترم است
هنوز طرز نگاهش به آسمان تازهست
دو بال مشرقیاش با اُفق هماندازهست
حدیث خاتم و انگشتری بخوان با من
روایت زحل و مشتری بخوان با من
دوباره پیرهن از اشک و آه میپوشم
به یاد ماتم سرخت، سیاه میپوشم
و قصه خواست ببیند یکی نبودش را
بنا کند پس از آن گنبد کبودش را
مسافرم من و گم کرده کوکب اقبال
نه شوق بدرقه دارم، نه شور استقبال
الا که نور و صفا آفتاب از تو گرفت
ستاره سرعت سِیْر و شتاب از تو گرفت
رسید جمعهٔ آخر سلام قدس شریف
سلام قبلهٔ صبر و قیام، قدس شریف