امشب شکوه عشق جهانگیر میشود
روح لطیف عاطفه تصویر میشود
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
نشستهام به رواقی به گوشۀ حرمش
رها رهای رها زیر آبشار غمش
شب گذشت از نیمه اما با تو صحبت میکنم
تا که بگزارم نماز عشق، نیت میکنم
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
مگر یتیم نبودی خدا پناهت داد
خدا که در حرم امن خویش راهت داد