صدای جاری امواج، زیر و بم دارد
که رودخانه همین است، پیچ و خم دارد
گرد و خاکی کردی و بنشین که طوفان را ببینی
وقت آن شد قدرت خون شهیدان را ببینی
شهید کن... که شهادت حیات مردان است
ولی برای شما مرگ، خط پایان است
این طرفهمردانی که خصم خوف و خواباند
بر حلق ظلمت خنجر تیز شهاباند
روایتی نو بخوان دوباره صدای مانای روزگاران
بخوان و طوفان بهپا کن آری به لهجۀ باد و لحن باران
صبحِ تقویم گفت یا زهرا
همه هستیم گفت یا زهرا
چرا چو خاک چنین صاف و ساده باید مرد؟
و مثل سایه به خاک اوفتاده باید مرد؟
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی
اگرچه عشق هنوز از سرم نیفتاده
ولی مسیر من و او به هم نیفتاده