ای دوای درون خستهدلان
مرهم سینۀ شکستهدلان
ای وجود تو اصل هر موجود
هستی و بودهای و خواهی بود
ای ز فرط ظهور ناپیدا
ای خدا! ای خدای بیهمتا!
غصه آوردهام، غم آوردم
باز شرمندهام کم آوردم
ای جهان دیده بود خویش از تو
هیچ بودی نبوده پیش از تو
نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
روزههایم اگرچه معیوب است
رمضان است و حال من خوب است