چون که در قبلهگه راز، شب تار آیی
شمع خلوتگه محراب به پندار آیی
آخر ماه صفر، اول ماتم شده است
دیدهها پر گهر و سینه پر از غم شده است
گرچه تا غارت این باغ نماندهست بسی
بوی گل میرسد از خیمۀ خاموش کسی
بعد از آن واقعهٔ سرخ، بلا سهم تو شد
پیکر سوختهٔ کربوبلا سهم تو شد