آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
کجاست زندهدلی، کاملی، مسیحدمی
که فیض صحبتش از دل بَرَد غبارِ غمی
گفته بودی که به دنیا ندهم خاک وطن را
بردهام تا بسپارم به دم تیر بدن را
مادر سلام حال غریبت چگونه است؟
مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است؟
ای ولی عصر و امام زمان
ای سبب خلقت کون و مکان
این روزها پروندۀ اعمال ما هستند
شبنامههای روز و ماه و سال ما هستند
قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره میزنند... مریضی شفا گرفت