در قاب عکست میتواند جان بگیرد
این عشق پابرجاست تا تاوان بگیرد
زخم ارثیست که در سینۀ ایرانیهاست
کشورم پر شده از داغ سلیمانیهاست
دل گفت مرا علم لَدُنّی هوس است
تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
بر مزاری نشست و پیدا شد
حس پنهان مادر و فرزند
گاهی دلم به یاد خدا هست و گاه نیست
اقرار میکنم که دلم سر به راه نیست
آرامش موّاج دریا چشمهایش
دور از تعلقهای دنیا چشمهایش