غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت