چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت