ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
هميشه بازی دنيا همين نمیماند
بساط غصب در آن سرزمين نمیماند
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
از کشتهاش هم بترسید، این مرد پایان ندارد
مُلکی که او دارد امروز، حتی سلیمان ندارد
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
از لحظۀ پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست
شيرينیِ اين لحظهها در هر وصالی نيست
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
ای که وجود پاک تو آیینۀ زهراست
هر جا تو باشی اسم بابایت علی آنجاست
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند