بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
در این حریم هر که بیاید غریب نیست
هرکس که دلشکسته بُوَد بینصیب نیست
اجازه هست کنار حرم قدم بزنم
برای شعر سرودن کمی قلم بزنم
دل و جانم فدای حضرت دوست
نی، فدای گدای حضرت دوست
ماییم ز قید هر دو عالم رَسته
جز عشق تو بر جمله درِ دل بسته
دیدی که چگونه من شهید تو شدم
هنگام نماز، رو سفید تو شدم
میداد نسيم سحری بوی تنت را
از باد شنيدم خبر آمدنت را