لالۀ سرخی و از خون خودت، تر شدهای
بیسبب نیست که اینگونه معطر شدهای
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
تا در حریم امن ولا پا گذاشتهست
پا جای پای حضرت زهرا گذاشتهست
اى بسته بر زيارت قدّ تو قامت، آب
شرمندهٔ محبّت تو تا قيامت، آب
ای دل به مهر داده به حق! دل، سرای تو
وی جان به عدل کرده فدا! جان، فدای تو
این آستان كه هست فلك سایهافكنش
خورشید شبنمیست به گلبرگ گلشنش