شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
ما خانه ز غیر دوست پیراستهایم
از یُمن غدیر محفل آراستهایم
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی