لالۀ سرخی و از خون خودت، تر شدهای
بیسبب نیست که اینگونه معطر شدهای
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
تا در حریم امن ولا پا گذاشتهست
پا جای پای حضرت زهرا گذاشتهست
آن سوی حصار را ببینیم ای کاش
آن باغ بهار را ببینیم ای کاش
در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد
وقت جوابِ همسفران بر امام شد