سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
اگر چه خانه پر از عکس و نام و نامۀ توست
غریب شهری و زخمت شناسنامۀ توست
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری