شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
این زن کسی را ندارد تا سوگواری بیاید؟
یک گوشه اشکی بریزد یا از کناری بیاید؟
از فرّ مقدم شه دین، ختم اوصیا
آفاق، با بَها شد و ایّام، با صفا
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها